هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » حمید حیدری »مستان زمینی
چهارشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۱ ساعت 3:37 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

مستان زمینی

باده ی صبح خزان از دم خوناب فغان،
جست و بیرون زد و آتش به رخ مستان ریخت
گویی که ز مَستان خزان بر فلک مهر، زمستان بارید
رفت تا ملک سپید امید
لیک آنجا نه ساغری، نه جامی و نه مستی!
راه خود را کج کرد:
ولی به راه کج نرفت
رفت انسوی کوه شعور
به دست خود ره آوردی می آورد
آن ره آورد تهی بود از خاک
تهی از ابر و مه و باده ی مستان زمینی
تهی از مستان زمینی
تهی از مستان زمین...